تقدیــــــــــم بـــــه عشـــــق بعد یک سال بهار آمده، مےبینے که؟ باز تکرار به بار آمده، مے بینے که؟ سبزے سجده ے ما را به لبے سرخ فروخت عقل با عشق کنار آمده، مے بینےکه؟ آن که عمرے به کمین بود، به دام افتاده چشم آهو به شکار آمده، مے بینے که؟ حمد هم از لب سرخ تو شنیدن دارد گل سرخے به مزار آمده، مےبینے که؟ غنچه اے مژده ے پژمردن خود را آورد بعد یک سال بهار آمده، مے بینے که؟
+نوشته شده در دو شنبه 10 فروردين 1394برچسب:بهار,حس زیبا,عاشقانه ها,عاشقانه,شعر زیبا,شعر,شعر عاشقانه,سال,نو,عید,عشق,تقدیم,سبزی,سجده,لب,عکس رمانتیک,عکس عاشقانه,عکس, ساعت13:54توسط وحید SODAGAR |
یک نفر قلب تو را بی سحر و جادو می برد بی گمان من می شوم بازنده و او می برد اشک می ریزم و می دانم که چشمان مرا عاقبت این گریه های بی حد از سو می برد آنقدر تلخم که هر کس یک نظر میبیندم ماجرا را راحت از رفتار من بو می برد من در این فکرم جهان را می شود تغییر داد عاقبت اما مرا تقدیر از رو می برد
+نوشته شده در شنبه 11 مرداد 1393برچسب:عاقبت,حس زیبا,درد دل,عشق,دلنوشته,نفر,قلب,سحر,جادو,بی گمان,بازنده,اشک,بی حد,خیانت,عکس تنهایی,عکس خیانت,عکس, ساعت9:23توسط وحید SODAGAR |
غــــــــــم که نوشتن ندارد
+نوشته شده در دو شنبه 6 مرداد 1393برچسب:غم,حس زیبا,متنهای عاشقانه,متنهای جدایی,متنهای نفرت,عاشقانه ها,شعر های عاشقانه,عشق,جدایی,متن,شعر,نوشتن,چشم,گریه,جاسوس,بیرون, ساعت22:25توسط وحید SODAGAR |
باز تاس می اندازم
+نوشته شده در دو شنبه 6 مرداد 1393برچسب:تاس,متنهای عاشقانه,حس زیبا,سوداگر,جلات زیبا,جملات عاشقانه,جدایی,عاشقانه ها,عشق,قمار,تنهایی,جدایی,عکس تاس,عکس لب,متنهای اموزنده,شعر جدایی,شعر تنهایی,شعر قمار,شعر عاشقانه, ساعت16:59توسط وحید SODAGAR |
نبودنهایی هست که هیچ بودنی جبرانشان نمی کند... کسانی هستند که هرگز تکرار نمی شوند ... حرفهایی هست که معنیشان را خیلی دیر میفهمیم ، خاطراتی هست که هیچگاه فراموش نمی شود... اصولا در زندگی احساسات غریبی هست که تعریف نمی شوند... بعضی حس ها خاص و نابند مثل بعضی آدم ها جاودانه...!!
+نوشته شده در دو شنبه 6 مرداد 1393برچسب:نبودن,نبودنها,عاشقانه ها,حس زیبا,درد دل,دلنوشته ,دلنوشته ها,متنهای عاشقانه,متنهای دوری,متنهای جدایی,عشق,عاشق,جاودانه,خاص,ناب,ادم,حرف,دیر,فهم,متن زیبا,عکسهای زیبا,عکس,عکسهای عاشقانه,عکسهای جدایی,عکسهای دختر,عکسهای پسر, ساعت16:28توسط وحید SODAGAR |
نه کسی منتظر است …
+نوشته شده در پنج شنبه 17 مرداد 1392برچسب:بینصیب,حس زیبا,درد دل,دلنوشته,عاشقانه,تنهایی,شعر تنهایی,شعر غریب,شعر تنها,متن تنهایی,متن زیبا,عکس تنها,عکس,کسی,کوچه,گذر,عشق,اه,ماه,فرقی,عاشق, ساعت13:58توسط وحید SODAGAR |
+نوشته شده در سه شنبه 8 مرداد 1392برچسب:گل یا پوچ,حس زیبا,درد دل ,دلنوشته ها,دلنوشته,متن زیبا,متن عاشقانه,عاشقانه ها,شعر زیبا,شعر تنهایی,عکس زیبا,عکس عاشقانه,عشق,عکس,دل,دلم,دستانت,دست, ساعت11:13توسط وحید SODAGAR |
من را به من نبودن محـــــــ ـکوم نکن ! من همانم که درگیر عشقـــــــــ ـــــــــش بودی ! یــــــ ــــــــــادتنمی آید ؟! من همـــــــــ ـــــــــــ ــــــــــــانم ! حتی اگر این روز ها هر دویمان بوی بی تفاوتی بدهیم !
+نوشته شده در دو شنبه 7 مرداد 1392برچسب:محکوم,مقصر,من,دیگر,حس زیبا,سابق,نبودن,نکن,همان,درگیر,عشق,متن تنهایی,متن زیبا,درد دل,دلنوشته,شعر تنهایی,شعر زیبا,شعر ,عکس , ساعت15:52توسط وحید SODAGAR |
دست از پا خـــــــــطا کنی تعویضــــــــــــ میشوی.. همین حوالــــــــی کسی شبیـــــه توست. این است پیــــــــام عشق های امـــــــــــروزی!
+نوشته شده در شنبه 14 ارديبهشت 1392برچسب:خطا,دست از پا,تعویض,همین,حوالی,شبیه,امروزی,عشق,پیام,عاشقانه,دلنوشته,اموزنده,درد دل,عاشقانه ها,شعر غم,نوشته ی غم,شعر زیبا,عکس دختر,عکس زیبا,عکس جدایی, ساعت12:28توسط وحید SODAGAR |
باز هم منتظر آمدنت می مانم هر نفس با غم سبز تو غزل میخانم باز هم آتشت ای عشق قدیمی هر روز میکشد پنجه به دیوار و در زندانم پی دیدار و ملاقات تو هر شب تا روز اشک و خون می چکد از گستره چشمانم همه مردم این شهر به دنبال تواند من هم از شوق تو آواره و سرگردانم ....
+نوشته شده در دو شنبه 26 فروردين 1392برچسب:باز هم,منتظر,امدنت,میمانم,هم نفس,غم,سبز,غزل,میخانم,پنجه,دیوار,زندان,شهر,مردم,سرگردان,شوق,اواره,دنبال,قدیمی,عشق,اتش,ملاقات,شب,روز,متن زیبا,متن عاشقانه,درد دل ,دلنوشته,شعر زیبا,شعر عاشقانه,عکس زیبا,عکس دختر,عکس, ساعت22:55توسط وحید SODAGAR |
گاهی فکر میکنم کار تو سخت تر از من است... من یک دنیا دوستت دارم و تو زیر بار این همه عشق قد خم نمیکنی.....!
+نوشته شده در دو شنبه 26 فروردين 1392برچسب:گاهی,فکر,سخت,من,یک,دنیا,عشق,قد,خم,زیر بار,متن زیبا,متن تنهایی,درد دل ,دلنوشته,شعر زیبا شعر تنهایی,عکس زیبا,عکس رومانتیک,عکس, ساعت22:47توسط وحید SODAGAR |
بار آخر ، من ورق را با دلم بُر میزنم ! بار دیگر حکم کن ، اما نه بی دل ! با دلت ، دل حکم کن ! ...حکمِ دل : هر که دل دارد بیندازد وسط ، تا ما دلهایمان را رو کنیم ... دل که رویِ دل بیفتد ، عشق حاکم میشود ... پس به حکمِ عشق ، بازی میکنیم . این دلِ من ! رو بکن حالا دلت را ...! دل نداری ؟! بُر بزن اندیشه ات را ... حکم لازم ، دل سپردن ، دل گرفتن ، هر دو لازم ... !!!
+نوشته شده در پنج شنبه 22 فروردين 1392برچسب:حکم دل,حکم,ورق,بار اخر,بی دل,بر,دلت,عشق,حاکم,وسط,اندیشه,دل سپردن,متن زیبا,متن عاشقانه,شعر عاشقانه,متن تنهایی,شعر تنهایی,عکس ورق,عکس زیبا,درد دل, دلنوشته, ساعت1:8توسط وحید SODAGAR |
بـزن بـﮧ سلامتے ِعشقے ڪـﮧ طالعش بـﮧاسمت نبود! وَلے هـنوزم دوسش دارے... بزن بـﮧ سلامتے ِشبهایے ڪـﮧ تو تَنهاییهات گریـﮧ ڪـردے! ولے نمیدونستے بَراے ِ چے... بزن بـﮧ سلامتے!!!
+نوشته شده در چهار شنبه 14 فروردين 1392برچسب:بزن به سلامتی,عشق,طالعش,اسمت,ولی,هنوز,تنهاترین,شبها,دوسش,اسمت,متن تنهایی,متن سلامتی,متن زیبا,متن,شعر زیبا,شعر تنهایی,شعر سلامتی,عکس تنهایی,عکس دختر,عکس زیبا,عکس, ساعت14:36توسط وحید SODAGAR |
به سلامتی دلامـــون که دلتنگ کسایی میشه که اصلا نمیدونن دل چیــــه...
+نوشته شده در سه شنبه 13 فروردين 1392برچسب:به سلامتی,دلتنگ,عشق,دل,اصلا,نمیدونن,دلتنگ,کسایی,دلامون,متن زیبا,متن تنهایی,متن سلامتی,شعر زیبا,عکس زیبا,عکس دختر,عکس, ساعت12:44توسط وحید SODAGAR |
تو را سفید می نویسم که ازدحام تمام رنگ هاست و عاشقانه می خوانم عشقی که حاصل جمع تمام عاطفه هاست !
+نوشته شده در یک شنبه 11 فروردين 1392برچسب:تورا,عشق,سفید,عاشقانه,رنگ,مینویسم,حاصل,عاطفه,متن زیبا,متن عاشقانه,دلنوشته ها,دلنوشته,شعر عاشقانه ,شعر زیبا,عکس دختر,عکس زیبا,عکس, ساعت10:4توسط وحید SODAGAR |
جلسه ی محاکمه ی عشق برپا شده و قاضی این دادگاه عقل بود ؛ و عشقمحکوم بود به تبعید به دور ترین نقطه ی مغز یعنی فراموشی ... قلب تقاضای عفو عشق را داشت ولی همه ی اعضا با او مخالف بودند . قلب شروع کرد به طرفداری از عشق : ای چشم ، مگر تو نبودی که هر روز آرزوی دیدنش را داشتی؟ ؛ ای گوش مگر تو نبودی که در آرزوی شنیدن صدایش بودی؟ ؛ و شما پاها که همیشه منتظر رفتن به سویش بودید حالا چرا اینچنین باعشق مخالفید؟ همه ی اعضا روی برگرداندن و به نشان اعتراض جلسه را ترک کردند . تنها عقل و قلب در جلسه ماندند. عقل رو به قلب گفت : دیدی؟ همه ی اعضا از عشق بیزارند ولی من متحیرم با وجود اینکه عشق بیشتر از همه تو را آزرده چرا هنوز از او حمایت می کنی؟ قلب نالید و گفت : من بی وجود عشق دیگر نخواهم بود . در آن صورت تنها تکه گوشتی هستم که هر ثانیه کار لحضه ی قبل را تکرار می کند ... اما دیگر برای گفتن این حرف ها دیر شده بود . حکم صادر شده و قابل اصلاح نبود ... در سکوت دادگاه ســرنــوشـــت عقل بر ما حکم سنگینی نوشت گفته شد دلداده ها از هــم جدا ای خدا نفرین بر این قانون زشت ارسالی توسط تینا
+نوشته شده در چهار شنبه 7 فروردين 1392برچسب:داداگاه,عشق,جلسه قلب,عقل,نقطه,تقاضا,فراموشی,حکم,صادر,اصلاح,نالید,متن عاشقانه,عکس قلب,عکس زیبا,عکس, ساعت17:42توسط وحید SODAGAR |
” گذشت زمان بر آن ها که منتظر می مانند بسیار کند، بر آن ها که می هراسند بسیار تند، بر آن ها که زانوی غم در بغل می گیرند بستار طولانی،و بر آن ها که به سرخوشی می گذرانند بسیار کوتاه است. اما، برآن ها که عشق می ورزند، زمان راآغاز و پایانی نیست.“ (ویلیام شکسپیر) “Time is very slow for those who wait, very fast for those who are scared, very long for those who lament, very short for those who celebrate. But, for those who love, time is eternity" (William Shakespeare)
+نوشته شده در چهار شنبه 7 فروردين 1392برچسب:قطعه ی انگلیسی,انگلیسی,سخنان بزرگان,شکسپیر,ویلیام,گذشت,زمان,منتظر,می هراسند,تند,زانو,بغل,غم,سرخوشی,عشق,طولانی,اغاز,پایانی,, ساعت17:31توسط وحید SODAGAR |
چه شیرین است چشمهایت که در هر لحظه می خندد گهی بر شادمانیها گهی بر غصه می خندد شبیه شاپرکهایی به دور شمع میگردی از این سوز و از این چرخش به تو پروانه می خندد من از این نا مرادیها نرنجم تا تو را دارم به تو آنقدر محتاجم که هر بیچاره می خندد اسیر عشق گشتم من رهایی را نمی خواهم به این حبس آنقدر نازم که هر آزاده می خندد نثار خاک کوی تو کنم هر لحظه جانم را برای جان فشانی ها به من هر مرده می خندد من از عشق آنقذر مستم که لب بر جام می بستم به من ساقی از این مستی دوصد مستانه می خندد به دست خویش می آرم برون از سینه قلبم را به تو تقدیم میدارم که بر من خنده می خندد رکوعم را سجودم را قنوتم را تو میبینم شوم کافر از این پس من به من ابلیس می خندد الهی شکر میگویم که بر من دلبری دادی ولی دانم الهم نیز بر این شکرانه می خندد یکی یکدانه ای در دل تو را در سینه میکارم از این کشت و از این محصول به من هر دانه می خندد تویی در شعر من معنا تویی در بیت من خوانا چنان وصفت کنم در شعر که هر خواننده می خندد وصالت گر به دست آرم به بخت خویش میخندم بخندد گر به من عالم خودم بر خنده میخندم
+نوشته شده در چهار شنبه 7 فروردين 1392برچسب:شیرین,چشم,لحظه,شادمانی,غصه,شمع,شاپرک,چرخش,پروانه,خنده,اسیر,عشق,رهایی,حبس,ناز,ازاده,نثار,خاکساقی,رکوع,سجود,قنوت,سینه,قلب,شعر زیبا,شعر,شعر تنهایی,عکس,عکس دختر,عکس قلب,عکس تنهایی, ساعت17:14توسط وحید SODAGAR |
قدر عشق اولت رو بدون چون اگر از دست بدی دیگه هیچ وقت هیچ وقت تو زندگی از ته دلت نمیخندی شایدم من دارم اینطوری فکرمیکنم
+نوشته شده در سه شنبه 6 فروردين 1392برچسب:حرف دل ,عشق,اول,بدون,دست,هیچ,وقت,شاید,اینطور,فکر,عکس جدایی,عکس, ساعت21:46توسط وحید SODAGAR |
آتش عشق تو در شعله گرفتارم کرد رخ زیبای تو در دام گرفتارم کرد این کمندی است که در حلقه گرفتارم کرد هوس عشق تو در کام جنونم افکند این جنونی است که صد ساله گرفتارم کرد چهره حور ندارد رخ زیبای تو را این جمالی است که با ناز گرفتارم کرد شربت لعل لبت باده مخمورم کرد این شرابی است که مستانه گرفتارم کرد منت از می نکشم چشم خمارت بینم این نگاهی است که با غمزه گرفتارم کرد آشنا در دل ما راه به جائی نبرد این چه رسمی است که بیگانه گرفتارم کرد تب عشق تو فقط چاره دردم باشد این دوائی است که بیمار و گرفتارم کرد مرد آن است که در عشق حریفت باشد این ندائی است که از غیب گرفتارم کرد نیست راهی که زبند تو رهایم سازد این حصاری است که بی پرده گرفتارم کرد وادی عشق فقط راه به دلها دارد این مسیری است که یک سویه گرفتارم کرد مستی و بی خبری عشق تو از یاد نبرد خاطرات تو چنین زار و گرفتارم کرد یاریم کن که از این جام لبی برگیرم ور نه مرگ آید و بینی که گرفتارم کرد خرمن عشق تو را خوشه هزاران باشد حاصل زحمت این کاشت گرفتارم کرد وقت رفتن نگهم تر ز نگاهت باشد قطره اشک تو بر خاک گرفتارم کرد ای تو در خاطر من تا به ابد زندانی من رها بودم و عشق توگرفتارم کرد سالها دل طلب روی تو از ما میکرد یک نظر دیدم و بی وقفه گرفتارم کرد تا که جان باشد و جان هست به تو میگویم که فقط عشق تو اینگونه گرفتارم کرد ولی حیف که این عشق پایان داشت
+نوشته شده در سه شنبه 6 فروردين 1392برچسب:اتش,عشق,شعله,رخ,زیبا,زلف,کمند,جمال,شراب,خمار,شربت,لعل,لب,چهره,رسمی,بیگانه,درد,منت,عشق,تب,شعر عاشقانه,شعر,شعر تنهایی,عکس عاشقانه,عکس دختر,عکس پسر,عکس, ساعت21:17توسط وحید SODAGAR |
مادر مرا ببخش درد بدنم بهانه بود !!!! کسی رهایم کرده بود که صدای بلند گریه ام اشک هایت را در آورد !!!!! نویسنده ها کجایید ؟ می خواهم عشق بازی یاد بگیرم قصه شیرین و فرهاد , لیلی و مجنون دارد دوباره تکرار می شود می خواهم نقش لیلی را مثل مجنون بازی کنم !!! ماندن کنار من لیاقت می خواست نه بهانه !! در تک تک لحظات بی قراریم بلند میگویم :چرا با من اینکار رو کردی. غفلت کرده ای "مادر" پشت یک قلب "عاشق" فرزندت آرام آرام جان میسپارد و تو فراموش کردن را به او نیاموخته بودی!!!
+نوشته شده در سه شنبه 6 فروردين 1392برچسب:مادر,ببخش,درد,بدن,بهانه,صدا,بلند,گریه,فرهاد,لیلی,مجنون,شیرین,فراموش,لیاقت,عشق,بازی,فرزند,بیقرار,لحظه,نویسنده,شعر,شعر تنهایی,عکس سیگار,عکس پسر تنها,عکس تنهایی,عکس, ساعت10:43توسط وحید SODAGAR |
تقدیم به مخاطبی که منو با عشق آشنا کرد ولی نمو.......... دل دیوونم از تو تنها نشونم از تو یه عکس یادگاری که خودتم نداری شده رفیق شب هام وقتی که خیلی تنهام میگیرمش روبروم بازم میشی آرزوم وقتی تو رو ندارم وقتی که بی قرارم چشامو باز میبندم شاید بیای کنارم دل دیوونم از تو تنها نشونم از تو یه عکس یادگاری که خودتم نداری شده رفیق شب هام وقتی که خیلی تنهام میگیرمش روبروم بازم میشی آرزوم
+نوشته شده در دو شنبه 5 فروردين 1392برچسب:دل دیوونم از تو تنها نشونم از تو,تقدیم,عشق,اشنا,یادگاری,عکس,رفیق,شب,شاید,بیایی,کنارم,تنهاییم,شعر زیبا,شعر تنهایی,شعر,کارتپستال تنهایی,کارتپستال, ساعت23:9توسط وحید SODAGAR |
می روم خسته و افسرده و زار
+نوشته شده در دو شنبه 5 فروردين 1392برچسب:وداع,تنهایی,امید,عبث,غنچه,عشق,شعر تنهایی ,شعر جدایی,شعر,عکس وداع,عکس,, ساعت13:58توسط وحید SODAGAR |
گمان کردم که او عاشق ترین عاشق در این دنیاست
+نوشته شده در یک شنبه 4 فروردين 1392برچسب:تظاهر,گمان,عاشق,غمخوار,دل,تنها,سخن,عشق,اتش,چشم,افسوس,نواز,صحنه,بخت,یار,فصل,نوبت,بهار,شعر عاشقانه,شعر تنهایی,عکس,شعر,عکس تنهای,عکس گریه, ساعت15:5توسط وحید SODAGAR |
قسم به آسمان شب ، ستاره های بیشمار
+نوشته شده در یک شنبه 4 فروردين 1392برچسب:قسم,اسمان,نگاه,سادگی,عشق,شعله,بیقرار,ستاره,تیزی,چشم,حضور,خزان,خیال,گریه,اروم,دل تنگ,شعر تنهای,شعر زیبا,کارتپستال,کارتپستال تنهایی, ساعت14:59توسط وحید SODAGAR |
در دفتر خاطراتم نوشتم عشق زیباست... استاد دفتر را دید و گفت: این رویاست... گفتم استاد!! تو از عشق چه میدانی؟! گفت : در عالم عشق ، عاشق همیشه تنهاست...
+نوشته شده در یک شنبه 4 فروردين 1392برچسب:عالم عشق,دفتر,خاطرات,استاد,عشق,عاشق,گفتم,دید,شعر عاشقی,شعر تنهایی,شعر زیبا,متن تنهایی,متن عاشقانه,عکس زیبا,عکس,, ساعت14:30توسط وحید SODAGAR |
در جوانی آنقدر آه کشیدم که ز جان سیر شدم صورتم گر چه جوان است ولی پیر شدم من نگویم که مرا از قفس آزاد کنید قفسم به باغی ببرید و دلم شاد کنید در جوانی ناله ها کردم کسی یادم نکرد در قفس جان دادم و صیّاد آزادم نکرد دیدی ای دل که دگر بار غم عشق چه کرد چون شد دلبر و با یار وفا دار چه کرد
+نوشته شده در جمعه 2 فروردين 1392برچسب:در جوانی آنقدر آه کشیدم که ز جان سیر شدم,سیر,جوانی,اه,باغ,قفس,عشق,دل,یار,وفادار,ناله,ازاد,مرا,شعر زیبا,شعر جدایی,عکس ,عکس زیبا,عکس تنهایی,, ساعت21:25توسط وحید SODAGAR |
دلم با عشق تو عاشق ترین شد تمام لحظه هایم بهترین شد ولی بی مهریت کار دلم ساخت دل تنهای من تنها ترین شد...
+نوشته شده در جمعه 2 فروردين 1392برچسب:دل,عشق,شکستن,لحظه,بهترین,تنها,تنهاترین,مهر,شعر زیبا,شعر تنهایی,شعر جدایی,قلب,عکس قلب, ساعت14:11توسط وحید SODAGAR |
حالمان بد نيست غم کم میخوريم کم که نه هرروز کم کم میخوريم آب میخواهم سرابم میدهند عشق میورزم عذابم میدهند خود نمیدانم کجا رفتم به خواب از چه بيدارم نکردی آفتاب؟ خنجری بر قلب بيمارم زدند بيگناهی بودم و دارم زدند دشنه اي نامرد بر پشتم نشست از غم نامردمي پشتم شکست سنگ را بستند و سگ آزاد شد يک شب داد آمد و بيداد شد عشق آخر تيشه زد بر ريشهام تيشه زد بر ريشه انديشهام عشق اگر اين است مرتد می شوم خوب اگر اين است من بد می شوم بس کن اي دل نابساماني بس است کافرم! ديگر مسلماني بس است در ميان خلق سر در گم شدم عاقبت آلوده ي مردم شدم بعد ازاين با بي کسي خو مي کنم هر چه در دل داشتم رو مي کنم نيستم از مردم خنجر بدست بت پرستم، بت پرستم، بت پرست بت پرستم،بت پرستي کار ماست چشم مستي تحفه ي بازار ماست درد مي بارد چو لب تر مي کنم طالعم شوم است باور مي کنم من که با دريا تلاطم کرده ام راه دريا را چرا گم کرده ام؟؟؟ قفل غم بر درب سلولم مزن من خودم خوش باورم گولم مزن من نمي گويم که خاموشم مکن من نمي گويم فراموشم مکن من نمي گويم که با من يار باش من نمي گويم مرا غم خوار باش من نمي گويم، دگر گفتن بس است گفتن اما هيچ نشنفتن بس است روزگارت باد شيرين! شاد باش دست کم يک شب تو هم فرهاد باش آه! در شهر شما ياري نبود قصه هايم را خريداري نبود واي! رسم شهرتان بيداد بود شهرتان از خون ما آباد بود از درو ديوارتان خون مي چکد خون من،فرهاد،مجنون مي چکد خسته ام از قصه هاي شوم تان خسته از همدردي مسموم تان اينهمه خنجر دل کس خون نشد اين همه ليلي،کسي مجنون نشد آسمان خالي شد از فريادتان بيستون در حسرت فرهادتان کوه کندن گر نباشد پيشه ام بويي از فرهاد دارد تيشه ام عشق از من دورو پايم لنگ بود قيمتش بسيار و دستم تنگ بود گر نرفتم هر دو پايم خسته بود تيشه گر افتاد دستم بسته بود هيچ کس اشکي براي ما نريخت هر که با ما بود از ما مي گريخت چند روزي هست حالم ديدنيست حال من از اين و آن پرسيدنيست ما ز ياران چشم ياري داشتيم خود غلط بود آنچه مي پنداشتيم
+نوشته شده در پنج شنبه 1 فروردين 1392برچسب:حالمان,بد ,غم,میخوریم,کم کم,عشق,عذاب,خنجر,بیدار,قلب,بیمار,نامردی,شب,سگ,ازاد,تیشه,ریشه,شعر تنهایی,شعر زیبا,شعر جدایی, شعر بیاد ماندنی,حرف دل,مرتد,نابسامانی,خلق,کارتپستال,عکس ,عکس زیبا,عاقبت ,الوده,شعر بسیار زیبا,, ساعت1:24توسط وحید SODAGAR |
چه قدر فاصله اینجاست بین آدمها
+نوشته شده در چهار شنبه 30 اسفند 1391برچسب:جنس,اسمان,دریا,دعا,شکوفاست,تنهایی,ادمها,عاطفه شعر تنهایی,شعر جدایی,نیت,زمزمه,طلوع,عشق,پنجره,دلت,وسعت,عکس,عکس تنهای, ساعت23:42توسط وحید SODAGAR |
ای عاشق درانتظارچه نشستی
+نوشته شده در چهار شنبه 30 اسفند 1391برچسب:انتظار,عاشق,عشق,پاییزی,بهاری,برگها,شکوفه,ارغوانی,غبار,خاطره ها,زندگی روزگار,شعر تنهایی ,شعر زیبا,شعر انتظار,عکس زیبا,عکس تنهایی,عاشقانه ها,, ساعت10:41توسط وحید SODAGAR |
کاش می شد عشق را تفسیر کرد خواب چشمان تو را تعبیر کرد کاش می شد همچو گلها ساده بود سادگی را با تو عالم گیر کرد کاش می شد در خراب آباد دل خانه احساس را تعمیر کرد کاش می شد در حریم سینه ها عشق را با وسعتش تکثیر کرد
+نوشته شده در سه شنبه 29 اسفند 1391برچسب:تفسر عشق,تفسیر,عشق,چشم,گلها,ساده,احساس,خانه,متن تنهایی,, ساعت12:47توسط وحید SODAGAR |
روی قبرم بنویسید کبوتر شد و رفت زیر باران غزلی خواند، دلش تر شد و رفت چه تفاوت که چه خورده است، غم دل یا سم آنقدر غرق جنون بود که پرپر شد و رفت روز میلاد همان روز که عاشق شده بود مرگ با لحظه ی میلاد برابر شد و رفت او کسی بود که از غرق شدن می ترسید عاقبت روی تن شناور شد و رفت هر غروب از دل خورشید گذر خواهد کرد واژه خسته که یک روز کبوتر شد و رفت
+نوشته شده در جمعه 25 اسفند 1391برچسب:روز,میلاد,تولد,قبر,کبوتر,عشق,شعر عاشقانه,شعر تولد,غرق,ترسیدن,غروب,خورشید,خسته,متن عاشقانه ,عکس,عکس زیبا, ,عکس عاشقانه,, ساعت12:31توسط وحید SODAGAR |
منو ببخش بخاطرت دوباره چشمام شده خیس یا مثل من اگه کسی به فکره دردایه تو نیس خودت میدونی که برام از خودمم مهمتری ببخش که هرشب از تو یه فکر و خیالم میگذری ببخش اگه هرجا میری دلم برات شور میزنه تا برنگردی پیش من دلواپسی ماله منه ببخش اگه هردفعه من تو آشتی پیش قدم میشم مغرورم اما پیشه تو تازه خوده خودم میشم از سر شوق عشق اشکی که رویه گونمه ببخش میلرزه دلم وقتی سرت رو شونمه وقتی تورو میبینم نگام همش سمته تو تموم آرزوی من دیدنه لبخنده تو اگه دلتو میزنه حرفای پر محبتم دلخور نشو از دسته من بزن به پای غیرتم صحبته رفتن که میشه بی اعتنایی میکنم ببخش اگه محبتو از تو گدایی میکنم وقتی دلت میگیره من به بودنم شک میکنم ببخش اگه به یاد تو پلکامو روهم میذارم هر شب تو رویای منی،چیکارکنم؟دوستدارم وقتی یکم تو خودمم اون لحظه های بی کسی خودم میفهمم عزیزم که واسه من دلواپسی وقتی میبینی چشام دوباره بارونی شده چه مهربون میشی گلم وقتی میپرسی:چی شده پراز غروره دله من ولی تو بی افاده ای تعارف نمیکنم گلم تو خیلی صاف و ساده ای هرجوری که حساب کنم بازم تو از من خیلی بهتری ♥♥دلت شکست فدات بشم♥♥ ♥♥♥قسم به جونه تو خودم با اشکام جوش میدم اون دله مهربونتو♥♥♥
+نوشته شده در 20 اسفند 1391برچسب:عشق,علاقه,محبت,هستی,عکس,جدایی,نفرت,زیبا,شعر ,گل, جدایی, افسوس ,شادی,احساس,بغض,گریه ,عکس عاشقانه,چشم ,قلب,تنها,دلخور ,عکس جدایی, ساعت12:22توسط وحید SODAGAR |
باز اين دل سرگشته من ياد آن قصه شيرين افتاد
+نوشته شده در یک شنبه 20 اسفند 1391برچسب:شیرین,فرهاد,تیشه,کبک,عشق,تمنا,سرگشته,قصه,عکس تنهای,عاشقانه ها,عاشقانه,متن عاشقانه, ساعت9:23توسط وحید SODAGAR |
ماه من غصه چرا ؟ او همانیست که در تارترین لحظه شب، راه نورانی امید نشانم می داد
+نوشته شده در شنبه 19 اسفند 1391برچسب:ماه,غصه,خدا,عشق,باران,شب,روز,خورشید,نور,گرم,زمین,بهار,یاس,سپید,متن زیبا,متن عاشقانه,عاشقانه,, ساعت22:29توسط وحید SODAGAR |
پایانی برای قصه ها نیست نه بره ها گرگ می شوند نه گرگ ها سیر خسته ام... از جنس قلابی آدمها..! دار میزنم خاطرات کسی را که مرا دور زد... حالم خوب است اما، گذشته ام درد میکند...
+نوشته شده در شنبه 19 اسفند 1391برچسب:قصه,پایان,عشق,کارتپستال,گذشته,جنس,قلابی,ادم,گرگ,بره,خاطرت,متن عاشقانه,عاشقانه,جملات زیبا,, ساعت18:20توسط وحید SODAGAR |
دور نرو بیا کنار دلم من غیر از این هایی که مینویسم نوازش هم بلدم....
+نوشته شده در شنبه 19 اسفند 1391برچسب:نوازش,عشق,اغوش,عکس زیبا,عکس,عکس,عاشقانه,متن عاشقانه,نوشتن,مینویسم,دور,رفتن,بغل,عکس,دختروپسر, ساعت17:56توسط وحید SODAGAR |
مثل کشیدن کبریت در باد دیدنت دشوار است... من که به معجزه ی عشق ایمان دارم میکشم اخرین دانه ی کبریتم را در باد هر چه بادا باد! |
About
به وبلاگ من خوش آمدید کانال ما در تلگرام حتما سر بزنید @Asheganehay1 @Statusfun
فروردين 1394 شهريور 1393 مرداد 1393 فروردين 1393 شهريور 1392 مرداد 1392 تير 1392 خرداد 1392 ارديبهشت 1392 فروردين 1392 اسفند 1391 بهمن 1391 AuthorsLinks
همسایه SpecificLinkDump
شعرهای آذری Categories
تقدیم به عشق ماندگارم |