Blog | Profile | Archive | Email | Design by | Name Of Posts


˙·٠•●♥حس زیبا ♥●•٠·˙

گمان کردم که او عاشق ترین عاشق در این دنیاست

گمان کردم که غمخواری برای یک دل تنهاست

از عشق خود به من می گفت

از عاشق ها سخن می گفت


از اشکی داغ و آتش زن همیشه چشم او پر بود

ولی افسوس 


همه از عشق گفتن ها تمام گریه کردنها

تظاهر بود

همه عاشق نوازی ها تمام صحنه سازی ها 

تظاهر بود


به خود گفتم دوباره بخت یارم شود

به خود گفتم که پایانی برای انتظارم شود


به خود گفتم دوباره نوبت فصل بهارم شود

ولی افسوس

همه از عشق گفتنها تمام گریه کردنها

تظاهر بود


همه عاشق نوازیها تمام صحنه سازیها

تظاهر بود...

تظاهر بود...

تظاهر بود...


زندگی سراسربرایش تظاهر بود.

نمي دانم چرا هروقتي كه راه زندگي هموار ميگردد

بشر تعقيرحالت مي دهدخونخوارميگردد

به وقت عيش ونوش مينوازد ساز بي ديني

به وقت تنگدستي مومن وديندار ميگردد

دراين دنيا كه حتي ابر نميگريد به حال ما

همه از ما گريزانند تو هم بگذر ازاين تنها

 

رفيقان يك به يك رفتند مرا با خود رها كردند

همه خود درد من بودند گمان كردم كه هم دردنند

اگر يار مرا ديدي به خلوت بگو اي بي وفا ای بی موروت

غم دادي غم خواري نكردي جوابت باشد به فرداي قيامت